پیرو بخشی از صحبت هایم در هفدهمین عصرانه ی هامون می خواهم به ماده ی 12«قانون جامع حمایت از حقوق معلولان» مصوبه ی اردیبشهت 1386 مجلس شورای اسلامی اشاراتی داشته باشم. قانون گذار در قانون جامع یادشده در ماده ی دوازدهم آورده است.
"سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران موظف است حداقل دو ساعت از برنامه های خود را در هر هفته در زمان مناسب به برنامه های سازمان بهزیستی کشور و آشنایی مردم با توانمندیهای معلولین اختصاص دهد."
متاسفانه باید عنوان کنم ماده ی مورد نظر نیز مانند بسیاری از ماده های دیگر “قانون جامع حمایت از معلولین” به اجرا درنیامده است. در این ماده، سازمان صدا و سیما موظف شده در هفته حداقل دو ساعت به پخش برنامه های اختصاصی پیرامون مسایل معلولین بپردازد. اینکه دیگر برنامه های صدا و سیما به مناسبت های مختلف از جمله دوزادهم آذرماه (روز جهانی معلولین) و یا ایام ماه رمضان برنامه های مختلف و غیر تخصصی و بدون کمترین تحقیق و شناختی تهیه کرده و پخش کند جزو قانون مذکور نیست و دردی را از هزاران درد معلولین و سازمان بهزیستی کشور دوا نخواهد کرد. گستره ی مشکلات عموم معلولین کشور و برنامه ی سازمان بهزیستی آن قدر گسترده است که کمترینشان در برنامه های ده،بیست دقیقه ای مناسبتی مطرح نمی شود. صدا و سیما به علت پوشش گسترده اش در اقصا نقاط کشور بهترین رسانه ی فراگیر برای بیان برنامه های بهزیستی و مشکلات معلولین است. قانون گزاران خانه ی ملت هم به این موضوع واقف بوده اند وگرنه چرا باید چنین ماده ای در قانون جامع بیاورند.
چرا مسئولین رسانه ی ملی تاکنون که بیش از شش سال از تصویب و ابلاغ این قانون به سازمان صداو سیما می گذرد حتا یک برنامه هفتگی تخصصی و شفاف با مشارکت معلولین؛ پیرامون دغدغه ها، مشکلات و موفقیت های معلولین ندارد؟! چرا من به عنوان کسی که دوازده سال است دچار معلولیت شده ام هر روز در برنامه های مختلف تخصصی و حاشیه ای باید ده ها بار چهره ی کفاشیان و رویانیان و فتح الله زاده را ببینم ولی حتا یکبار چهره ی رئیس سازمان بهزیستی کشور را در برنامه ای تخصصی و چالشی ندیده باشم. موضوع این است که عموم معلولین کشور نمی دانند بودجه ی سالانه ی سازمان بهزیستی چه قدر است و در کجا و چگونه هزینه می شود. آن هم در مملکتی که چند سال پیش توسط یکی از کانال های تلویزیونی شخصن شنیدم بیش از هفت میلیون جانباز و معلول در آن زندگی می کند. متاسفانه رسانه ی ملی برای موضوعاتی که قانون مشخصی برایش تدون نشده، ده ها ساعت ذز هفته برنامه دارد ولی برای ضرورتی مانند طرح مشکلات، دغدغه ها و موفیقت های معلولین پیرو قانون عمل نمی کند. انگار نه انگار این هفت میلیون جانباز عزیز و معلولین محروم از حق و حقوقشان جزو افراد این مملکت هستند و سهمی از رسانه ی ملی هم دارند. هفت میلیون نفر یعنی ده درصد افراد این کشور...
دو سه سال پیش یکی از اعضاء کمیسیون های تخصصی مجلس هزینه ی سالانه یک معلول نخاعی را 22 میلیون تومان عنوان کرد در صورتی که سازمان بهزیستی - حداقل در استان بوشهر- کمتر از 10 درصد این مبلغ را به عنوان حق برستاری طی یک سال، آن هم به صورت کاملن نامنظم پرداخت می کند. که آن هم به همه ی معلولین نخاعی تحت پوشش اش اختصاص نمی یابد. به گمان شما طرح چنین مشکلاتی کجا باید صورت بگیرد؟ مطمئنن یکی از جاهایی که باید طرح مشکل شود سازمان صدا و سیما است.
به گمان من همین “قانون جامع حمایت از حقوق معلولان” که دستور العملی بسیار مناسب با دغدغه ها و مشکلات معلولین است را سازمان صدا و سیما طی برنامه ای حداقل باید چندین و چند بار فقط روخوانی کند تا عموم معلولین مملکت نسبت به حق و حقوقشان مطلع شوند. متاسفانه اکثریت معلولین کشور حتا از وجود چنین قانون جامع ای مطلع نیستند تا با پیگیری حق و حقوقشان طبق ماده های شانزده گانه اش عمده مشکلاتشان را برطرف کنند. شخصن خود من اگر به اینترنت دسترسی نداشتم از وجود چنین قانونی بی اطلاع می ماندم. آیا همه ی معلولین مملکت به اینترنت دسترسی دارند؟ خوشبختانه من وقتی که دچار معلولیت شدم شاغل بوده و انداک حقوق ماهیانه ای داشته و دارم. همچنین برای تهیه ی کالاهای پزشکی ام از طرف سازمان محل خدمتم حمایت هایی می شوم، با این همه با مشکلات عدیده ای درگیر هستم. مورد دیگر حتا من هم سالیانه به بیست و دو میلیون تومان پول جهت رفع مشکلاتم در جهت داشتن یک زندگی طبیعی و درمانی مناسب، دسترسی ندارم و تنها تومان در سال دسترسی ندارم و تنها حدود پنج، شش میلیون تومان جهت خرید کالاهای بزشکی مصرف روزانه ام می توانم هزینه کنم و بعنوان مثال از فیزیوتراپی که هزینه اش بسیار بالاست محروم هستم.
موضوعی که در این مطلب از آن غافل ماندم این است که بالاخره سازمان صدا و سیما یک نهاد فرهنگی است و بعد از مشکلات معیشتی و درمانی بزرگترین مشکل عموم معلولین کشور ما مشکل عدم فرهنگ سازی مناسب جهت خودباوری و حضور دوباره و مثمرثمر در جامعه است. شاید بزرگترین مانع در این امر برخورد نامناسب و گاهن توهین آمیز اغلب افراد جامعه با فرد معلول باشد. متاسفانه چنین برخورد هایی اعتماد به نفس فرد معلول را خدشه دار کرده و نتیجه اینکه اغلب آنها انزوا و به کنج خانه رفتن را به حضور در جامعه ترجیح می دهند. سازمان صدا و سیما جهت فرهنگ سازی و رفع چنین مشکلی تا کنون چه کرده است؟ تقریبن هیچ… (باز هم تاکید می کنم معرفی ناقص و ناشیانه ی تعدادی معلول موفق در شوها و برنامه های مناسبتی جهت پر کردن دقایق خالی برنامه ی مختلف تاثیر چندانی در بهبود عموم معلولین مملکت ندارد) مورد دیگر چرا اثری از معلولین ناموفق در تلویزیون نیست. اینکه چرا موفق نبوده اند و چه شد که بعد از معلولیت به آسیب های عدیده ی دیگری در زندگیشان گرفتار شدند. متاسفانه من بارها شنیده ام برخی معلولین بعد از اینکه دچار آسیب شده اند و با گذر زمان نتوانسته اند زندگیشان را به اصطلاح جمع و جور کنند گرفتار اعتیاد به قرض های اعصاب بشدت مضر و حتی مواد مخدر شده اند. سازمان صدا و سیما جهت طرح مشکل و ارائه ی راهکارهای مناسب و ایجاد خودباوری در معلولین چه کرده است؟ جواب را همه ی شما میدانید...
نهایتا امید است فرهنگ سازی و حضور افراد دارای معلولیت و مسئولینی که در این زمینه باید پاسخگو باشند و همچنین کارشناسان تحصیلکرده و خبره در این زمینه در رسانه های نوشتاری و تصویری نمود بیشتری پیدا کند.